دید من به دنیا بعد از جنگ دوازده روزه چه شکلی شده

وقتی اسرائیل حمله کرد دقیقا توی فرجه‌ها بودیم و سردرگم بودیم که معلوم نیست چی بشه. به یه استقامتی رسیده بودم و خبرهای جنگ رو هم دنبال نمیکردم و توی اون اوضاع نابسامان از هفت دولت آزاد بودم. خداروشکر که فقط دوازده روز بود.

دقیقا دو روز بعد از آتش بس گفتم دست دست نکنم و برم کارآموزی دانشگاه چیزی که دو سال منتظرش بودم ولی از نتیجه ای که داد تقریبا ناراضی بودم.

امتحان‌ها رو گذاشتن برای شهریور و اولین امتحان رو امروز بعد از دو ماه و سیزده روز دادم.

واقعا نمیدونم این دو ماه و نیم چقدر زود گذشت ولی تونستم با ورزش و کتاب خوندن و به طور کلی سرگرم نگه‌داشتن، خودم رو سر پا نگه دارم اگر به افسردگی تابستونی سالهای قبل مبتلا می‌شدم نمی‌دونم چجوری میخواستم خودم رو برگردونم. البته این رو هم باید بگم که از وقتی به خودم گفتم یه کاریش میکنم یه کاریش کردم!

برای ارتباطات سیاسی آلمان و ایران خیلی دلهره دارم ویزای تحصیلی افرادی که منتظر بودن نمی‌آد. سفیر آلمان توی ایران از محدود کردن فعالیتشون توی ایران کلیپ پر کرده و وقتی ویدیو رو دیدم خیلی نگران‌تر شدم!

توی این تابستون حتی بیشتر سعی کردم بتونم این هوش اجتماعی به قهقرا رفته رو درست کنم نمی‌دونم چقدر موفق بودم ولی حداقل از فیلتر کردن آدما و وقت گذروندن با آدمایی که وایب یکسانی داریم خوشحال بودم.

شاید پاییز و زمستون راحت‌تر گذشت، چون هم فارغ‌التحصیل می‌شم هم تاب‌آورتر و صبورتر شدم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *