تامین مالی زنجیره تامین و کاربرد‌های آن

یه موقعی که دبیرستانی بودم و افتاده بودم توی فضای استارتاپی و اینجور چیزا، با یکی از دوست‌ها‌ی برادرم آشنا شدم که توی کرمون برای کاردرستی‌ش معروف بود. اواخر دبیرستان که حدودی به این نتیجه رسیده بودم برم مهندسی صنایع، فهمیدم ایشون هم مهندسی صنایع خونده. برام جالب‌تر شد که دقیقا یه نفر که مهندسی صنایع خونده چه کار می‌تونه بکنه که در کنارش تکنولوژی هم وجود داشته باشه. الان که تقریبا آخرای تحصیلم هست، بهم معرفی کرد که داره یکی از به‌روزترین ابزارهای تامین مالی رو توی ایران اجرا می‌کنه.

 

(توی نوشتن این مقاله از چت جی‌پی‌تی و سایت اینوستوپدیا کمک گرفتم، تا حالا به این صورت که لینک مقاله رو بدم و بگم ترجمه کنه انجام نداده بودم و جزئی‌تر بوده. سعی هم کردم لحن متن یک دست بمونه.)

 

تعریف زنجیره تامین:

سیستمی متشکل از سازمان‌ها، افراد، فعالیت‌ها، اطلاعات و منابعی هست که توی عرضه یه محصول یا خدمت به مصرف‌کننده دخیل هستند.

 

مقدمه:

بخوام اول یه خلاصه از این رویکرد بگم اینه که بهش می‌گن Supply Chain Finance و به فارسی ترجمه می‌شه «تامین مالی زنجیره تامین». در واقع می‌آد با استفاده از یه سری سیستم‌ یکپارچه نرم‌افزاری بین تامین‌کننده تا خرده‌فروش، نقد شوندگی برای تامین‌کننده را سریع‌تر و پرداخت مشتری را به تعویق می‌اندازه. در واقع انتهای این زنجیره همان BNPL (الان بخر بعدا پرداخت کن) انجام می‌شه.

 

ساز و کار دقیق‌تر با مثال:

وقتی یک تامین‌کننده می‌خواد کالا یا خدماتی را که داره، به خریدار (که یک شرکت بزرگ معمولا هست) ارسال کنه، یه صورتحساب صادر می‌کنه که توسط خریدار باید تایید بشه. اینجا یک موسسه مالی مثل بانک واسطه می‌شه، پول تامین کننده را به صورت نقد و معمولا با تخفیف پرداخت می‌کنه و منتظر می‌مونه تا موعد مقرر بیاد تا خریدار همون پول را به بانک (شاید با بهره پایین) برگردونه.

 

  • مزایایی که برای بازیگران زنجیره تامین به وجود می‌آد:
  • برای فروشندگان: بهبود گردش نقدی، کاهش ریسک نکول (احتمال عدم بازپرداخت توسط وام‌گیرنده)، و دسترسی سریع‌تر به پول نقد.
  • برای خریداران: افزایش مهلت پرداخت بدون ایجاد فشار بر تأمین‌کننده و تقویت روابط تأمین.
  • برای کل زنجیره تأمین: کاهش هزینه‌های مالی، افزایش شفافیت و بهبود همکاری.
  • هر سیستم یکپارچه‌ای در ابتدا با یه سری محدودیت‌ها و چالش‌ها دست و پنجه نرم می‌کنه:
  • نیاز مبرم به زیرساخت فناوری مناسب برای اجرای خودکار فرآیندها
  • وابستگی به اعتبار خریدار برای نرخ‌های مناسب (اعتبار خریدار خیلی جاها به موجودی انبار خودش بستگی داره)
  • پیچیدگی در یکپارچه‌سازی با سیستم‌های موجود سازمانی

 

  • در مورد پیچیدگی در یکپارچه‌سازی یه مثال عینی می‌تونم بزنم:

یه شرکت ساخت قطعات خودرو وجود داره، اون‌ها یه سری بازاریاب، انباردار و حسابدار دارن که در واقع اپراتورهای این نرم‌افزاری هستن که قراره کار یکپارچه سازی را انجام بده. بازاریاب باید با هر خرده فروشی که مشتری‌ش هستن هماهنگ باشه که سریع بتونه جنس خرده فروش رو جور کنه. بازاریاب باید برای اینکه کالاها را از انباردار بگیره، هماهنگ باشه تا بتونه کالاها رو به میزان تقاضای خرده فروشان و به تبع اون به مشتریان بفروشه. وقتی کالاها دارن از انبار خارج می‌شن تا فروخته بشن، حسابدارها باید دقیق حواسشون رو جمع کنن که یه رقم این طرف و اون طرف نشه. اگر یه سیستم یکپارچه وجود داشته باشه، تمام این کارها با روند راحت‌تر و شفاف‌تری جلو می‌ره.

 

در واقع حداقل تا جایی من دیدم هنوز هم بعضی جاها این کارا رو کاغذی انجام می‌دن و حالا اگر یکم پیشرفته باشه، نرم‌افزارهای مجزا دارن. وقتی سیستم یکپارچه باشه، کار در نهایت راحت‌تر می‌شه ولی اولش چالش به وجود می‌آد. چالش اصلی اینه که حسابدار حاضر نیست منعطف باشه که با یه نرم‌افزار دیگه (چه بسا ساده‌تر) کار کنه. به طور کلی می‌شه گفت تا اینکه مهاجرت کنیم به اون نوع نرم‌افزار خودش کار بزرگیه. باید یه زیرساخت باشه تا بشه اون رو توسعه داد ولی اگه نشه از ای‌پی‌آی بقیه نرم‌افزارها برای یکپارچه سازی استفاده کرد، مجبور به پیاده سازی یه سیستم داخلی هستیم یا اینکه یه سرویس وجود داشته باشه که این خدمات را ارائه بده و شخصی سازی کنه.

مصاحبه با معاون عملیاتی هولدینگ اسنپ مارکت

اخیرا با یکی از افرادی که خیلی علاقه دارم، کار آینده‌ام شبیه‌شان شود آشنا شدم و تصمیم گرفتم با ایشان مصاحبه‌ای انجام دهم! آقای مهندس امین ظریفی (پروفایل لینکدین) معاون عملیاتی هولدینگ اسنپ مارکت هستند که در ادامه ازشان سوال‌هایی پرسیدم:

(تا به حال مصاحبه کتبی به عنوان پست انجام ندادم و به خاطر خام بودن سوال‌ها و عدم پیروی از قالب خاصی بر من ببخشایید.)

سوالات کلی درباره نقش و مسئولیت‌ها:

 به عنوان مدیر عملیات مهم‌ترین مسئولیت‌های شما چیست؟ مهم‌ترین مسئولیت من به عنوان مدیر عملیات این است که اطمینان حاصل کنم همه مراحل از زمان ثبت سفارش تا تحویل به مشتری بدون مشکل انجام شود. این شامل برنامه‌ریزی برای ارسال، هماهنگی تیم‌های عملیاتی، طراحی فرآیندها، مدیریت هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری است.

سوال: چه مهارت‌هایی برای موفقیت در این نقش ضروری هستند؟ توانایی تحلیل داده‌ها، درک سیستماتیک از فرایندها، مدیریت تیم، تصمیم‌گیری سریع در شرایط بحرانی، و شناخت دقیق از رفتار مصرف‌کننده و بازار FMCG از مهم‌ترین مهارت‌ها هستند.

سوال: یک روز کاری معمولی برای شما چگونه می‌گذرد؟ روز من معمولاً با بررسی شاخص‌های عملکرد (KPI)، مرور اتفاقات روز قبل، جلسات هماهنگی با تیم‌های مختلف (از عملیات تا فناوری)، رسیدگی به پروژه‌های بهبود و پاسخگویی به چالش‌های جاری آغاز می‌شود و تا آخر شب ادامه دارد.

درباره زنجیره تامین و موجودی:

سوال: همکاری شما با تامین کنند‌گان برای دارک استور و سوپرمارکت‌ها به چه صورت است؟ در نقش من ارتباط مستقیم با تامین‌کنندگان وجود ندارد، اما از منظر عملیاتی ما تلاش می‌کنیم فرآیند تحویل و ذخیره‌سازی کالاهایی که از تامین‌کننده‌ها دریافت می‌شود، به بهترین شکل انجام شود تا مشکلاتی در ادامه مسیر پیش نیاید.

سوال: چگونه موجودی را در دارک استورها مدیریت می‌کنید تا از کمبود یا هدر رفت کالاها جلوگیری شود؟ برای مدیریت موجودی، از سیستم‌های پیش‌بینی تقاضا و مانیتورینگ لحظه‌ای استفاده می‌کنیم. با تحلیل داده‌های فروش، سطح موجودی‌ها را تنظیم می‌کنیم تا از کمبود و هدررفت جلوگیری شود.

سوال: چطور تضمین می‌کنید که محصولات تازه با کیفیت مناسب به دست مشتریان برسد؟ کنترل کیفیت محصولات تازه به صورت درون‌شعبه‌ای انجام می‌شود. همکاران عملیاتی در هر دارک استور یا فروشگاه وضعیت ظاهری، تاریخ انقضا و شرایط نگهداری کالاها را بررسی می‌کنند تا کیفیت مناسب حفظ شود.

درباره تکنولوژی و بهینه سازی:
  • چه فناوری‌هایی در بهبود عملیات گروسری آنلاین تاثیرگذار هستند؟ استفاده از سیستم‌های مدیریت سفارش، ابزارهای مانیتورینگ زنده، و نرم‌افزارهای هوشمند در مدیریت مسیر ارسال و تخصیص منابع نقش مهمی در بهبود عملیات ما دارند.
  • آیا از هوش مصنوعی یا داده‌کاوی برای بهینه سازی عملیات استفاده می‌کنید؟ چگونه؟ بله، از داده‌کاوی و الگوریتم‌های هوش مصنوعی در بخش‌هایی مثل پیش‌بینی تقاضا، بهینه‌سازی مسیر ارسال، و تخصیص نیرو استفاده می‌کنیم. این ابزارها باعث شده‌اند تصمیم‌گیری‌ها سریع‌تر و دقیق‌تر شوند.
  • چطور عملکرد و بهره‌وری تیم عملیاتی را اندازه‌گیری می‌کنید؟ ما با استفاده از شاخص‌هایی مثل نرخ تکمیل سفارش، دقت در تحویل، بهره‌وری نیروها، و میزان رضایت مشتری عملکرد تیم‌ها را ارزیابی می‌کنیم.
درباره مشتریان و تجربه کاربری:
  • مهم‌ترین فاکتور برای افزایش رضایت مشتریان در بخش عملیات چیست؟ مهم‌ترین عامل، تحویل به‌موقع و کامل سفارش همراه با کیفیت مناسب کالاست. اگر این سه مورد رعایت شوند، تجربه مشتری مثبت خواهد بود.
  • آیا مشتریان تفاوتی بین سفارش از دارک استور و سوپرمارکت احساس می‌کنند؟ بله، معمولاً سفارش از دارک استورها تجربه یکدست‌تری دارد چون موجودی، چیدمان و فرآیند آماده‌سازی سفارش‌ها کنترل‌شده‌تر است.
  •  آیا تغییری در رفتار خرید مشتریان دیده‌اید که روی عملیات تاثیر گذاشته باشد؟ بله، مشتریان حالا انتظار تحویل سریع‌تر، سفارش‌های با حجم کمتر اما بیشتر در تعداد دارند. همچنین به تازگی و کیفیت کالا حساس‌تر شده‌اند.
درباره چالش‌های عملیاتی:
  • بزرگترین چالش‌های یک گروسری آنلاین در مدیریت عملیات در ایران چیست؟ عدم ثبات اقتصادی، محدودیت‌های لجستیکی، نوسان در تامین، و سطح توقع بالای مشتری از بزرگترین چالش‌ها هستند.
  •  راهکارهای شما در صورت بروز هر گونه مشکل برای دارک استور یا سوپرمارکت چیست؟ در چنین شرایطی تلاش می‌کنیم از ظرفیت دیگر فروشگاه‌ها، منابع پشتیبان و نیروهای جایگزین استفاده کنیم تا عملیات قطع نشود.
  • چه‌ استراتژی‌هایی برای کاهش تاخیر در ارسال در هر دو مدل دارید؟ از الگوریتم‌های هوشمند زمان‌بندی و مسیربندی استفاده می‌کنیم، و با مدیریت درست ظرفیت پیک‌ها و زمان تحویل، تلاش می‌کنیم تاخیرها را به حداقل برسانیم.
آینده و توسعه صنعت گروسری آنلاین:
  •  به نظر شما آینده عملیات در گروسری‌های آنلاین چگونه خواهد بود؟ به‌سمت یکپارچه‌سازی بیشتر بین عملیات و فناوری، استفاده از ابزارهای دقیق‌تر برای پیش‌بینی، و ارتباط هوشمندتر با مشتریان حرکت خواهیم کرد.
  • چه روندهایی را در آینده برای بهینه سازی فرآیندها پیش‌بینی می‌کنید؟ استفاده بیشتر از هوش مصنوعی، بهینه‌سازی زمان‌بندی ارسال، و ارتقای تجربه کاربری از طریق تکنولوژی از مهم‌ترین روندها خواهند بود. همچنین ما در حال برنامه‌ریزی برای اتوماسیون بخش‌هایی مثل مرکز تماس هستیم.
  •  فکر می‌کنید در آینده کدام مدل (استفاده از دارک استورها یا همکاری با سوپرمارکت‌ها) موفق‌تر خواهد بود؟ چرا؟ مدل دارک استور در مناطق پرتراکم و با حجم سفارش بالا مزایای بیشتری دارد چون فرآیندها قابل کنترل‌تر هستند. اما مدل سوپرمارکتی برای پوشش سریع‌تر و کاهش هزینه در مناطق خاص همچنان مؤثر خواهد بود.

 

  • چه توصیه‌ای برای کسانی دارید (به خصوص فارغ التحصیلان و دانشجویان مهندسی صنایع) که می‌خواهند وارد این حوزه شوند؟ توصیه من به دانشجویان این است که از وقتشان به‌ خوبی استفاده کنند و دروس تخصصی را جدی بگیرند. اگر قصد دارند در ایران بمانند و کار کنند، بهتر است هرچه زودتر وارد بازار کار شوند. مهم‌ترین نکته برای شروع، داشتن یک تیم و مدیر خوب در شغل اول است.

 

واحد نفر-ساعت چیست و چه کاربردهایی دارد؟

  • چگونه این سوال برای من به وجود آمد؟

در مباحث مدیریت پروژه یا برنامه‌ریزی تولید کلیدواژه «نفر-ساعت» را شنیده‌ام. (البته خیلی جاهای دیگر مثل حسابداری صنعتی یا ارزیابی کار و زمان نیز استفاده می‌شود). چیزی که ابتدا به ذهن خودم رسیده بود، این را می‌گفت که مثلا برای انجام یک کار مشخص در یک ساعت چند نفر لازم داریم. اما اخلاق بد یا شاید خوبی دارم که زیاد خوشم نمی‌آید که سر کلاس از بعضی استادها سوال بپرسم و خودم بروم با کنجکاوی، جستجو کنم تا با زبان خودم آن را متوجه بشوم. این منع پرسش از استاد، مرا وادار کرد تا مطالبی از آن را بخوانم یا ببینم.

  • تعریف:

به طور خلاصه، می‌توان گفت نفر- ساعت، از تقسیم تعداد اپراتور به تعداد کالای تولیدی در یک ساعت به دست می‌آید. به عبارت دیگر، مقدار کاری است که یک کارگر عادی در یک ساعت انجام می‌دهد. این واحد را قسمت منابع انسانی باید برای هر فرآیند تولید مشخص کند.

  • نکته‌هایی برای دقیق بودن:

نکته‌ی حائز اهمیت این است که در محاسبه باید زمان‌هایی را محاسبه کنیم که اپراتور تولید، مستقیما روی فرآیند اثر گذار است. یعنی زمان‌های استراحت و زمان‌های انتظار در این فرمول نباید محاسبه شوند. یا حتی باید به این دقت کرد که اپراتور در بهترین وضعیت خود مشغول کار است، یعنی در آخر روز که اپراتور خسته است محاسبه زمان کار روی فرآیند، به عددی قابل قبول ما را نمی‌رساند.

به طور مثال یک اپراتور داریم که در یک شیفت ۸ ساعته کار می‌کند و کار تکراری‌ای روی کل فرآیند تولید انجام می‌دهد، چون هر اپراتور نیاز به استراحت دارد یا باید بین ماشین‌ها در حال حرکت باشد و فاکتورهای دیگر که کار مفید برای تولید نیستند، نباید تعداد قطعه تولید شده‌ را تقسیم بر ۸ کرد.

  • واژه شناسی انگلیسی:

در ابتدا که این مفهوم به وجود آمد، حدود ۱۰۰ سال پیش بود که عمدتا نیروی کار، مردها بودند. برای همین از Man-Hour استفاده شد. اما به خاطر تحولات اقتصادی و صنعتی‌تر شدن که خانم‌ها نیز وارد چرخه تولید شدند، اکنون عموما از Person-Hour یا Human-Hour استفاده می‌شود.

  • کاربرد اصلی: 

برای سنجش اینکه آیا نیروی انسانی با بهره‌وری کار می‌کنند. در واقع آیا استفاده از این سری اپراتورها برای تولید سفارشات ما سودآور است یا خیر.

به طور مثال یک بسته ۱۰۰تایی از تولید یک نوع کیف چرم را داریم که ۱۰ تا کارگر باید آن را در ۶ روز از هفته و ۸ ساعت کار مفید در طول یک روز انجام دهند. اینجا چون ما گفتم ۱۰۰تایی یعنی کل سفارش را ۱ در نظر می‌گیریم و برای تعداد داخل بسته‌ها، حساس نیستیم.

در نتیجه نفر ساعت ما ۴۸۰ به دست می‌آید. به ما نیز گفته می‌شود ۱۲۰۰ دلار برای خرید این کیف‌ها به ما پرداخت می‌شود. یعنی هر نفر به ازای هر ساعت کار، ۲.۵ دلار می‌گیرد. (۱۲۰۰/۴۸۰) با توجه به احتساب هزینه‌ها، از قبل گفته شده که هر نفر ساعت برای تولید، ۱.۵ دلار هزینه دارد. در نتیجه برای هر نفر-ساعت ۱ دلار سود داریم.